نظرسنجی: انتخابات یازدهم ریاست جمهوری؛ چه کسانی صلاحیت کاندیداتوری بیشتری دارند؟
در نظرسنجی شرکت کنید. رای بدهید
در نظرسنجی شرکت کنید. رای بدهید
آیا احمد باطبی نفوذی وزارت اطلاعات است؟
۱۳۹۰ آذر ۱۴, دوشنبهنامزد احمد باطبی میگوید بارها شاهد تماس ماموران اطلاعاتی ایران با او بوده و اکنون اف بیآی آمریکا نیز در جریان این تماسها قرار دارد
باطبی فرد گمنام اما فرصت طلبی بود که در جریان حوادث تیرماه ۷۸ و با هماهنگی قبلی یک نشریه غربی، پیراهنی رنگی را به عنوان پیراهن خونین دانشجویان سر دست گرفت و تصویر تهیه شده به عنوان سمبل مبارزه جنبش دانشجویی علیه نظام به سراسر دنیا مخابره شد. باطبی مدت اندکی در زندان افتاد و هم سلولیهای وی بعدها در خاطراتی که در فضای اینترنت منتشر شد فاش کردند که باطبی از ابتدا دنبال پناهندگی بوده و صراحتا اعلام کرده که مطلقا اهل مبارزه نیست و آن نمایش را نیز صرفا برای تدارک مقدمات دریافت پناهندگی آمریکا اجرا کرده است. اکنون «تارا نیازی» پس از ۲ سال نامزدی با باطبی و سیر جدایی از وی، فاش میکند باطبی با ماموران اطلاعاتی ایران در تماس دایمی بوده است.
نیازی که به شیوه کلاهبرداری مشابهی در آمریکا حضور پیدا کرده در واکنش به انتشار برخی اخبار نوشت: بنده هیچگاه همسر آقای باطبی نبودم. ما تنها برای دو سال نامزد بودیم و زیر یک سقف زندگی میکردیم اما اگرچه ایشان در تمام نامهها و ایمیلها مرا همسر عزیزم خطاب میکرد، خوشبختانه این اتفاق نامیمون و نامبارک هرگز رخ نداد. من شکایتی در اداره پلیس علیه او داشتم به دلیل حادث شدن وقایعی تحت عنوان خشونت خانگی که به اصرار [علی اکبر] موسوی خوئینی از اداره پلیس پس گرفته شد.
وی در وبلاگ اتوپیا همچنین مینویسد: حدود یک سال و اندی پیش چندین بار از اداره FBI با من تماس گرفته شد و مرا به عنوان شاهد و مطلع در خصوص پروندهای که برای باطبی تشکیل شده بود، احضار کردند. (اداره FBI مشکوک بود به رابطه میان احمد باطبی و وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی!) با توجه به اینکه آن زمان، اینجانب از بازیها و دسته بندیها و باندبازیهای حال به هم زن در میان این قشر خاص از اپوزیسیون خسته و وحشتزده و فراری بودم، (منظورم دقیقا و تحقیقا قشر خاصی است که تحت عنوان فعال دانشجویی و فعال حقوق زن در این چند سال اخیر به ایالات متحده آمدند و مشغول شدند به یارگیری و تشکیل گنگ و توطئه و دسیسه چینی علیه هر آنکس که منتقد یا مخالف آنان باشد) و من هر بار در پاسخ گفتم که نمیخواهم وارد این بازیهای چندش آور و خطرناک شوم، چون این آدم (باطبی) و دوستان و معاشرینش کسانی هستند که به راحتی هر عمل خطرناکی از دستشان برمی آید (و صابون این گنگ مافیایی بارها به تن ما خورده بود!) نهایتا مامور تحقیق FBI مرا متقاعد کرد که من تحت الحفظ اداره متبوع ایشان شهادت دهم (یعنی برای خودم و دیگران بهتر است که شهادت دهم!) چون شهادت از سایر شواهد و مدارک میتواند معتبرتر باشد. من هم با این تضمین، همه آنچه را که در این دو سال دیده و شنیده بودم، عنوان کردم، منجمله تماسهای مکرر شخصی بنام «جوادی» مامور وزارت اطلاعات و گپ و گفتهای آن دو.
نامزد سابق باطبی اضافه میکند: پلیس اف بیآی با ردیابی تمام مکالمات و خطوط تلفنی آقای احمد باطبی به صحت گفتههای اینجانب پی برده است. پس لطفا کاسه داغتر از آش نشوید. ما که طمع از خیر این جماعت (باطبی و رفقا) بریدیم و بعد از دو سال متوجه شدیم که این امامزاده از آنهایی است که کور میکند اما شفا نمیدهد!
از سوی دیگر وبلاگ «سبزنامه ایرانیان» وابسته به امیرعباس فخرآور، کسی که تا مدتها بیشترین ارتباطات را با باطبی داشته، ضمن افشاگریهای دیگر نوشت:
باطبی با وزارت اطلاعات در طول این سالها ارتباط داشته و به این وزارت در شناسایی و دستگیری بیش از ۲۰۰ تن از مخالفان و اعضای اپوزیسیون کمک کرده است.
حسن زارعزاده اردشیر، فرد دیگری است که به مدت ۱۰ سال مشترکا با وزارت اطلاعات در تماس و همکاری بوده است.
داریوش سجادی از دیگر مخالفان خارج نشین نیز با اشاره به افتضاح به بار آمده به واسطه معرکه گیریهای باطبی و حمایتهای عجیب و غریب از وی نوشت: باطبی خود را به آمریکا رساند و ستاره رسانههای فارسی زبان خارج از کشور اعم از VOA و BBC و روزنت و رادیو فردا و دهها و صدها نشریه و وب سایت شد. اینجانب ناپرهیزی کرده و طی تحریر و انتشار دو نامه سرگشاده به این قهرمان نورسیده اصل ادعای مشارالیه را زیر سؤال بردم. در کسری از زمان خود را مواجه با سیل خروشان اعتراض شیدائیان و شیفتگان این جهان پهلوان کردم و از ابراهیم نبوی با تمجیدیه «پهلوان زنده را عشق است» تا رپرتاژ آگهیهای روزنت و BBC و VOA و دیگر جوزدگان، دیدم. ظاهرا تنها گذشت سه سال لازم بود تا واقعیت این «پهلوان پنبه» و «ببر کاغذی اپوزیسیون» اطلاع رسانی شود. افشاگریهای نامزد سابق باطبی از بندبازیهای این جوان جویای نام، آب سردی بود بر پیکر و جمیع «شیدائیان پهلوان احمد» که از سه سال پیش تاکنون وی را در کنار دیگر پهلوانان و قهرمانان تخیلیشان در آکواریومی موسوم به اپوزیسیون خارج از کشور پرتوآمایی میکردند و اینک از این امکان برخوردارند تا زیر لب و گروهی با خود نجوا کنند:
احمد ما شیره- شیر پاکتی!
نیازی که به شیوه کلاهبرداری مشابهی در آمریکا حضور پیدا کرده در واکنش به انتشار برخی اخبار نوشت: بنده هیچگاه همسر آقای باطبی نبودم. ما تنها برای دو سال نامزد بودیم و زیر یک سقف زندگی میکردیم اما اگرچه ایشان در تمام نامهها و ایمیلها مرا همسر عزیزم خطاب میکرد، خوشبختانه این اتفاق نامیمون و نامبارک هرگز رخ نداد. من شکایتی در اداره پلیس علیه او داشتم به دلیل حادث شدن وقایعی تحت عنوان خشونت خانگی که به اصرار [علی اکبر] موسوی خوئینی از اداره پلیس پس گرفته شد.
از سوی دیگر وبلاگ «سبزنامه ایرانیان» وابسته به امیرعباس فخرآور، کسی که تا مدتها بیشترین ارتباطات را با باطبی داشته، ضمن افشاگریهای دیگر نوشت:
باطبی با وزارت اطلاعات در طول این سالها ارتباط داشته و به این وزارت در شناسایی و دستگیری بیش از ۲۰۰ تن از مخالفان و اعضای اپوزیسیون کمک کرده است.
حسن زارعزاده اردشیر، فرد دیگری است که به مدت ۱۰ سال مشترکا با وزارت اطلاعات در تماس و همکاری بوده است.
داریوش سجادی از دیگر مخالفان خارج نشین نیز با اشاره به افتضاح به بار آمده به واسطه معرکه گیریهای باطبی و حمایتهای عجیب و غریب از وی نوشت: باطبی خود را به آمریکا رساند و ستاره رسانههای فارسی زبان خارج از کشور اعم از VOA و BBC و روزنت و رادیو فردا و دهها و صدها نشریه و وب سایت شد. اینجانب ناپرهیزی کرده و طی تحریر و انتشار دو نامه سرگشاده به این قهرمان نورسیده اصل ادعای مشارالیه را زیر سؤال بردم. در کسری از زمان خود را مواجه با سیل خروشان اعتراض شیدائیان و شیفتگان این جهان پهلوان کردم و از ابراهیم نبوی با تمجیدیه «پهلوان زنده را عشق است» تا رپرتاژ آگهیهای روزنت و BBC و VOA و دیگر جوزدگان، دیدم. ظاهرا تنها گذشت سه سال لازم بود تا واقعیت این «پهلوان پنبه» و «ببر کاغذی اپوزیسیون» اطلاع رسانی شود. افشاگریهای نامزد سابق باطبی از بندبازیهای این جوان جویای نام، آب سردی بود بر پیکر و جمیع «شیدائیان پهلوان احمد» که از سه سال پیش تاکنون وی را در کنار دیگر پهلوانان و قهرمانان تخیلیشان در آکواریومی موسوم به اپوزیسیون خارج از کشور پرتوآمایی میکردند و اینک از این امکان برخوردارند تا زیر لب و گروهی با خود نجوا کنند:
احمد ما شیره- شیر پاکتی!
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)